اتصال عرضی کلاژن با ریبوفلاوین C3R به یکدیگر یک روش جدید درمانی است که باعث افزایش سفتی با افزایش اتصالات عرضی می شود. این روش درقرنیه خوک و انسان موثر بوده است و در درمان قوز قرنیه، کلاژن تحلیل رفته به دنبال زخم قرنیه و اکتازی به دنبال عمل لیزیک به کار رفته است.
ریبوفلاوین یا ویتامین B2 به عنوان یک واسطه نوری عمل کرده و نور ماوراء بنفش 370 نانومتر را جذب می کند. رادیکال های آزاد ایجاد شده باعث تغییر در گروه آمینودر اسید آمینه کلاژن می گردند. این تغییرات باعث افزایش پیوند کووالانسی میان کلاژن های قرنیه شده لذا ضخامت بافت کلاژنی و نیروی کشش قرنیه افزایش می یابد.
نهایت اثر اتصال عرضی crosslinking نور ماوراء بنفش 370 نانومتر تا 300 میکرون قدامی قرنیه می باشد.
هدف اصلی اطمینان از نفوذ ریبوفلاوین به قرنیه است. چون مولکول ریبوفلاوین بزرگ است لذا نفوذ آن از میان اپی تلیوم قرنیه مشکل است لذا باید یا آن را برداشت و یا به وسیله ای مثل استفاده از تتراکائین اتصال میان سلولی را بشکنیم و بهتر است هر دو با هم به کار ببریم. پیشنهاد می شود قطره ریبوفلاوین هر 2 دقیقه به مدت 30 دقیقه استفاده شود. هرچند که با تعداد دفعات کمتر، با چشم بسته و بیمار در حالت طاق باز هم جذب کافی دارد. برای اطمینان از جذب، بیمار با اسلیت لامپ معاینه می شود تا از زرد رنگ شدن قرنیه و وجود ریبوفلاوین در اتاق قدامی اطمینان حاصل شود. برای جلوگیری از آسیب اندوتلیوم باید ضخامت قرنیه ای که با ریبوفلاوین همراه با دکستران استفاده می شود بیش از 400 میکرون می باشد. در قرنیه های نازکتر از ریبوفلاوین بدون دکستران استفاده می گردد. این محلول هیپوتون بوده و پس از جذب شدن توسط قرنیه باعث ضخیم تر شدن آن می گردد و قبل از شروع تاباندن شعه UV ضخامت قرنیه با پکی متری چک می شود تا به 400 میکرون رسیده باشد. اسپکولوم چشمی گذاشته شده و از بی حسی موضعی به طور متناوب استفاده می گردد. سپس اشعه UV با وسیله خاص آن که با نور ماوراء بنفش 370 نانومتر با درخشندگی 3w/cm2 کالیبره گردیده، تابانده می شود. یک لنز تماسی جهت پانسمان روی چشم قرار داده می شود و پس از اطمینان از درست قرار گرفتن یک قطره سیپروفلوکساسین در چشم ریخته می شود. بیمار قطره سیپروفلوکساسین را هر 6 ساعت می ریزد و 24 تا 48 ساعت بعد برای برداشتن لنز مراجعه می کند. در چند روز نخست ممکن است یک تیرگی در سطح دیده شود که در مدت چند هفته برطرف می گردد.
این روش در تعدادی از افراد مبتلا به اکتازی پس از لیزیک با موفقیت انجام شده است. اتصال عرضی (Crosslinking) و300میکرون جلوی قرنیه را درگیر می کند، و هرچند چون اکتازی به دلیل عمل افراد مستعد قوزقرنیهKCN fruste یا برداشن فلپ ضخیم غیر عمدی ایجاد می شود این امر کاملا” مناسب نیست ولی هر دو فلپ و بستر باقی مانده تحت اتصال عرضی قرار می گیرند. ارزیابی موردهای عمل شده به دلیل تعداد کم و پیگیری کوتاه مدت مشکل است اما به هر حال بهبود نسبی دردید سابجکتیو و کاهش تغییرات در طول روز توسط بیماران ابراز می شود. کمی نازکی قرنیه پس از عمل مشاهه می شود که احتمالا” به خاطر ضخیم شدگی فیبریلهای کلاژن و به دنبال آن کوتاه شدن آنها و همچنین کاهش گذرای کراتوسایتهاست. هر چند گزارشاتی از بهبود کراتومتری مشاهده شده است اما این امر توسط نویسنده تجربه نشده است. در مجموع احساس می شود که قرنیه ثابت شده و حداقل از پیشرفت آن پیشگیری می شود.
در بیماریهایی که بیومکانیک قرنیه تغییر می کند مثل: قوز قرنیه، melting قرنیه و کراتواکتازی به دنبال عمل جراحی (Iatrogenic)
دیگر اختلالات